روانشناسی

قدرت ضمیرناخودآگاه

قدرت ضمیرناخودآگاه - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

قدرت ضمیرناخودآگاه

بیش­تر انسان­ها سعي مي­كنند تصمیم­­هاي منطقی درباره­ زندگی­شان بگيرند. در حقیقت بخش خودآگاه و هوشمند ذهن (اگر بتوان حجمي براي آن در نظر گرفت) به ­اندازه­ یک نخود است، و قسمت ناخودآگاه ذهن هم­چون یک بادکنک می­باشد که براساس دامنه و انبوه دانسته ­ها و تجارب بزرگ و بزرگ­تر می­گردد.

ذهن هدیه ­ای گرانبهاست که خداوند به ما عطا کرده و می­تواند برای آفریدن یک زندگی جدید، و رسیدن به آرزوهای­مان مورد استفاده قرار بگیرد. قدرت شگرف ذهن برای انجام بسیاری از کارها نامحدود است، و فقط به توانایی ما برای کشف و آزادسازی نیروی نهفته­ آن بستگی دارد.

اغلب تصمیمات ما در بخش ناخودآگاه (نیمه ­هوشیار) گرفته می­شود، یعنی در عرض چند ثانیه احساسات تحريك شده، مغز شروع به برنامه ­ریزی و فعالیت برای تحت­ تاثیر قرار دادن ذهن خودآگاه (هوشیار) در یک فرایند تصمیم­ گیری می­کند. متاسفانه در اکثر افراد ذهن هوشیار (خودآگاه) یک انبار بی ­ارزشِ پُر از احساسات تخریب شده و برنامه­ هاي شكست خورده است، که آن­ها هم اغلب به­ صورت افکارمنفی اعمال ما را تحت ­تاثیر قرار داده و رسيدن به نتايج مطلوب در زندگی را به تاخیر می ­اندازند.

«ذهن نیمه ­هوشیار، همیشه حتا هنگام خواب در حال کار است. ذهن نیمه­ هوشیار به هر شکلی رويدادهایی که به طرفش می­ آیند را جذب و تحت­ تاثیر آن­ها قرار  می­گيرد» (قوی فکركن و رشدکن- ناپلئون هیل).

مثلا اگر شخصی همیشه اخبار جنگ و جنایات و حوادث ناگوار و خشن را در روزنامه­ ها و تلویزیون پی­گیری کند؛ ذهن نیمه هوشیارش با حجمي از افکار و ارزش­های منفی پُر می‌شود، و شب تمام این تصاوير با او به رختخواب می­رود و در رویاهایش نیز تاثير گذاشته و طی روز بعد نيز احوال او داراي بار منفي است.

اما اگر شخصی صرفا اخبار ورزشی را پی­گیری کرده، موسيقي گوش دهد، فیلم­های مفرح يا مسابقات ورزشی تماشا كند، اوضاع و احوال روحي­اش کاملا متفاوت خواهد بود. واکنش او به هنگام خواب و بعد از آن (طی روز بعد) سرشار از انرژي مثبت است. درون­ داده­ های ما برون­ داده ­های ما­ را تعیین می­کند. اگر هرچیزی که به ذهن می­دهیم منفی باشد، نتیجه­ ای که به ­­بار خواهد آمد، نمی­تواند حاصلی جز احساسات و بازتاب­ های منفی باشد.

مهار ذهن ناخودآگاه

ضمير نیمه ­هوشیار (ذهن ناخودآگاه) را می­توان تا حد زیادی مهار كرد، یعنی هر انساني با برنامه­ریزی­ صحیح، توانایی تسلط بر ذهن نیمه­ هوشیارش را دارد. البته این­­کار را نمی­توان با شعار يا مطالعه­ چند جلد كتاب، انجام داد. خَلق الگوهای جدید در ذهن نیمه هوشیار، نیاز به آموزش منظم دارد.

برنامه­ ریزی برای ذهن نیمه ­هوشیار باید تبدیل به یک عادت روزانه شود. عادتی­ که به هنگام ظهور هر فکر مخربی، به راحتي بتوانیم آن را پس بزنیم، یعنی توان مقابله در برابر بمباران افكارمنفي را داشته باشيم . از آن­جایی­ که ضمیر نیمه هوشیار (ذهن ناخودآگاه) احساسی عمل می­کند، وقتی ­که محرک‌های فکر ما (چه مثبت چه منفی) با احساسات همراه می­شوند، قوی­تر و موثرتر هستند.

ذهن، کارگاه تولید فکر است که از منبعی به ­نام ضمیرناخودآگاه سرچشمه می­گیرد. ضمیرناخودآگاه نمی­تواند خوب را از بد و درست را از غلط تشخیص دهد ولی چنان قدرتی دارد که اگر از آن غافل شویم، می­تواند سررشته­ زندگی را به ­دست گیرد و به هرجایی ببرد. در حقیقت افکار و اندیشه­ آدمی سازنده­ نوع و کیفیت زندگی اوست، اندیشه­ زیبا و مثبت می­تواند بهشتی در زندگی انسان بسازد، چنان­چه افکار منفی و یاس ­آور جهنمی به­­ پا می­کنند.

آینده­ هرکس در گرو چگونگی نگرش او به جهان است

بیش­تر مردم نمی­توانند ذهن­شان را در جهت مثبت هدایت کنند، و آن­ را همواره در راه ­های دیگری به ­کار می­گیرند. مهم این است که اگر می­خواهیم از قدرت ذهن برای رسیدن به نتایج مثبت استفاده کنیم، به آن غذای سالم بدهیم. اگر از راه درست برویم و از قدرت ذهن نهایت استفاده را ببریم، به نتایج  برجسته ­ای دست­­ می ­یابیم که برای دیگران شاید غیرممکن به­ نظر برسد. برخی روان­شناسان مدعی شده ­اند که: «انسان­ ها تنها قادرند از پنج تا ده درصد ظرفیت و قدرت ذهن­ شان استفاده کنند»، این نظر شاید به این معنا است که با دست­یابی به بخش دیگر قدرت­ ذهنی، به نود درصد چیزهایی خواهیم رسید که در زندگی هرگز نداشته ­ایم.

ضمیر ناخودآگاه مانند یک کامپیوتر است که باید برنامه ­ریزی شود تا براساس آن کار کند. ضمیر ناخودآگاه قوه استدلال، منطق و تعقل ندارد. پیغام­ هایی که وارد آن می­شوند را بی­ چون و چرا پذیرفته و دقیقاٌ اجرا می­کند، حتی اگر غیرمنطقی باشند. به­ عنوان مثال؛ اگر منطق ۶=۲+۲  به آن داده شود، در کلیه محاسبات از این منطق استفاده خواهد کرد.

ضمیرخودآگاه و ناخودآگاه با هم در تضاد هستند، به این معنی که اگر ضمیرخودآگاه در حال کار باشد، ضمیر ناخودآگاه نمی­تواند کار کند و بالعکس. نگرانی، ناراحتی، تشویش و اضطراب متعلق به ضمیر خودآگاه است و از ضمیر ناخودآگاه کاری بر نمی ­آید. مغز از زیر مجموعه­ های ضمیر خودآگاه است. اما بسیاری از اطلاعات ارزشمند از طریق ضمیر ناخودآگاه به ضمیر خودآگاه منتقل و در مغز ذخیره می­شود.

حقیقت این است اگر بتوانیم از قدرت­ ذهنی درست استفاده کنیم، امکان دارد قادر به هموار کردن راهی برای یک زندگی بهتر و رضایت بخش ­تر باشیم. برای درک ضمیر ناخودآگاه (ذهن نیمه­ هوشیار) و قدرت بالقوه­ آن ابتدا نیاز به شناخت سطح آگاهی ضمیرخودآگاه (ذهن هوشیار) و تفاوتش با ناخودآگاه داریم. آن­چه در پیرامون­مان می­گذرد و می­ بینیم، یا نسبت به آن آگاهیم یا حس­ اش می­کنیم هوشیاری نام دارد، و ناخودآگاه؛ کسب تجربه­ هایی است ­که در موقعیت­ های مختلف به ­دست می­آوریم و امکان دارد بعدا در ناخودآگاه­مان به یک باور و عقیده تبدیل شود. ضمیر ناخودآگاه ما هر ­چیزی مثل؛ بو، رنگ، تصویر، حرکت یا جنبه ­ها­ی کوچک دیگری که با آن روبرو می­گردیم را ثبت می­کند، درصورتی که ممکن است هیچ­کدام در ضمیر خودآگاه وجود نداشته باشند. مثلا وقتی موقعیتی بحرانی بروز می­کند، مجبور به نشان دادن واکنشی می­شویم که معمولا با استفاده از ضمیر ناخودآگاه و تجربه ­های قبلی تصمیمی درست یا اشتباه می­گیریم.

چرا ضمیرناخودآگاه قدرتمند است؟

ضمیر ناخودآگاه بخشی از ذهن است که تمامی اطلاعات و تجربیات انسان در آن وجود دارد. میزان استفاده از این اطلاعات بستگی به توانمندی حافظه دارد. وقتی که بر پرسشی متمرکز می­شویم و تلاش منسجمی برای یافتن پاسخ آن می­کنیم، موضوع در ضمیر ناخودآگاه امتداد می­یابد. شاید جواب پرسشی، بعد از مدتی تفکر، ناگهان به ذهن برسد. معمولاً وقتی جوابی به ذهن می­رسد که انتظارش را نداریم. این موضوع بیانگر این است که ضمیر ناخودآگاه هم­چون یک جستجوگر قوی اینترنتی به دنبال پاسخ بوده و به محض دریافت در اولین فرصت آن را به ضمیر خودآگاه ارسال کرده است.

شاید نتوان قدرت ضمیر ناخودآگاه را به روشنی تعریف نمود، ولی مجموعه­ ای از توانایی­ های بهره ­برداری نشده است که اگر کشف شوند، می­توانند به­ طور هیجان انگیزی زندگی ما را تغییر دهند. به­ طور مثال: هرکسی بر پایه­ تجارب قبلی، بدون این­که علت آن را بداند، در برخورد با رویدادی مشابه همان تصمیمی که درگذشته گرفته بود را می­گیرد. به همین دلیل بسیار مهم است که تماس مداوم با ضمیر خودآگاه­مان داشته باشیم تا بدانیم چگونه باید از نیروی نامحدود آن استفاده کنیم.

اگر ضمیر ناخودآگاه به مرور زمان با حجمی از افکارمنفی پُر شده باشد، به ­­عنوان منبع ذخیره­ی منفی­ گرایی و برپایه­ همان تجارب منفی، عمل ­خواهد کرد. از­این­رو در موقعیت­ های مختلف و برخورد با رویدادها و وقایع، عملکرد نظام ذهنی ما بر پایه­ افکار منفی می­باشد، که درنتیجه باعث به ­وجود آمدن احساسات بد مانند؛ افسردگی و شک و تردید می­گردد.

یک روش عملی: هر روز کمی وقت برای خَلق چشم ­اندازی روشن از آن­چه در زندگی­ نیاز داریم و هدف­­مان است، بگذاریم و آن­ها را به خوبی تصویر کنیم. باید ثابت قدم و استوار باشیم، خود و توانایی­ های­مان را باور داشته و مانند یک قربانی در هر شرایطی با اشخاص منفی حشر و نشر نکنیم، بلکه با تجسم اهداف و یا بازگویی افکار مثبت و غنی، خود را سرشار نماییم.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید