حتما افراد زیادی را دیدهاید که وقتی در کاری شکست میخورند، غُر میزنند، عصبانی میشوند، ناسزا میگویند، زمین و زمان را به هم میدوزند و تقصیر را به گردن این و آن میاندازند و… پذیرفتن شکست برای این اشخاص کار دشواری است و معمولا اگر احتمال شکست در کاری را بدهند، اصلا آن را شروع نمیکنند. ولی برمبنای قانونی کلی، هرکس باید پیش از آنکه موفق شود، از شکست نهراسد. درحقیقت شکست، پلی برای پیروزی است.
همه ما برای رسیدن به اهداف خود، بهترین تصمیمی که میگیریم یا کاری را که انجام میدهیم، براساس آگاهی و شعورمان است. یعنی تصمیماتی که میگیریم، با تکیه به آگاهیمان در آن لحظه خاص بوده است. اگر آگاهی و اندیشه ما اشتباه باشد، تجارب نادرست هم خواهیم داشت و ممکن است تصمیمی بگیریم که منجر به شکست شود و بعد پشیمان شویم.
البته شکست کمک میکند، نقاط ضعف خود را بشناسیم تا قادر به جبران اشتباهاتمان باشیم. همه بزرگانی که به موفقیتهای چشمگیر نایل شدهاند، طعم تلخ شکستهای بزرگ را نیز چشیدهاند، یعنی شکست، پلی برای پیروزی آنان بوده است. احساس پیروزی، برای رشد اعتماد به نفس موثر است، اما مهمتر از آن، رضایت درونی خود ماست. کسی که اعتماد به نفس دارد، شکست در هر کاری را پُلی برای پیشرفت و پیروزی بعدی میداند. استعداد به تنهایی کافی نیست. گام اول پدید آمدن تغییرات در زندگی خود ما هستیم. مهم این است که جزءجزء عناصر وجودی خویش را پیدا کنیم و نظم بدهیم، این مطلب مهم؛ قدم به قدم صورت میگیرد.
«همه چیز نشات گرفته از درون انسان است. ما باید در وهله اول خود را پیدا کنیم، چون سرچشمه پیروزی درون ماست، و این ما هستیم که در زندگی رو به جلو حرکت میکنیم» موضوع این است؛ که چگونه از استعدادهایمان بهرهبرداری کنیم؟ انسانهای بزرگ، چه قهرمان ورزشی یا مشاهیر دیگر، کسانی هستند که شناخت را از خود شروع میکنند و از شکست، پلی برای پیروزی میسازند و همواره با طرح سوالهایی به دنبال رفع نواقص هستند. اگر میخواهیم پیروز شویم باید جرات شکست (مثل ورزشکاران) ترس از شکست در واقع ورزشکار را یک گام به عقب میبرد. برخی اوقات بازیکن روی شکست متمرکز میشود، ولی هرچه بیشتر ریسک کند (خطر مثبت)، تواناییاش آشکارتر میگردد، و شکست، پلی برای پیروزی او میشود.
عقب نشینی در مقابل «ترس»، پذیرش شکست است. درنتیجه انسان باید سعی کند سایه ترس را از خود دور نماید. تحمل این موارد باعث میشود فرد دچار اشتباهات بزرگی شود. قهرمانان بزرگ کسانی هستند که کمتر از شکست میترسند و اغلب به خود تلقین میکنند: «من راه پیروزی را میدانم». هرچه ما با موانع مختلفی روبرو بشویم، تجربهمان بیشتر شده و بهتر میتوانیم با مشکلات کنار بیاییم. «یکی از موضوعات مهم این است که چطور میتوانیم جلوی شکست را بگیریم. فراموش نکنیم تفکر شکست، ما را در جایگاه شخص شکست خورده قرار میدهد» اعتماد به نفس برآیند مجموعهای از تجارب مثبت انسان در مهارتهای مختلف زندگی است که به نوعی میتواند؛ در او زمینههای خوشبینی و مثبتاندیشی را ایجاد نماید و برایش از شکست، پلی برای پیروزی بسازد.
شرایط محیط، اجتماع و خانواده تأثیر زیادی بر رشد و تقویت اعتماد به نفس دارد. قدرت، در اشکال مختلف آن: قدرت جسمی، مالی، اجتماعی، فکری، علمی، سیاسی و… به نوعی زمینهساز و عاملی برای تقویت اعتماد به نفس است تا فرد بتواند از شکست، پلی برای پیروزی خود بسازد. به دست آوردن توان جسمی و معنوی، به انسان اعتماد به نفس میبخشد، مهارت فنی (در برخی رشتهها) به او اطمینان خاطر و جرأت میدهد و ترس را از وجودش دور میسازد تا بتواند خود را باور کند، همینطور کسوت و سابقه شغلی و اجتماعی و…
به مرور زمان، هرچه شخص در عمل تجربه بیشتری کسب کند و در اجتماعات شغلی، ورزشی و… زیادتری شرکت کند شکست، پلی برای پیروزی او میگردد و ریشههای اعتماد به نفس هم در او عمیقتر و مستحکمتر میشوند. مهمترین موضوعی که فرد به مرور زمان به آن دست مییابد، شناخت خود و پیدا کردن جوهره خویش است. وقتی انسان توانایی رفع کاستیهایش را یافت، اعتماد به نفس او فزونی مییابد.
تحمل سختی شکست، طاقت و بردباری و مدارا با دیگران، توان بالقوه او را حداقل برای خودش آشکار میسازد، و پی به وجود قدرتمند، روح قوی و نیروهای نهفته و پنهان جسم و ذهناش میبرد و آماده پذیرفتن شکست، پلی برای پیروزی میگردد. یک یک این مراحل، به شخص در کسب اعتماد به نفس شایان و درخور، کمک میکند. اعتماد به نفس از عناصر اصلی موفقیت و عاملی است که انسانهای برجسته را از سایرین متمایز میسازد.
اعتماد به نفس ویژگی ثابت و تغییرناپذیری نیست که نتوان آن را افزایش داد. به پایان رساندن یک دوره آموزش فشرده، آزمون ورودی، مسابقات قهرمانی، تعمیر خودرویی فرسوده، ترمیم رابطه خانوادگی تخریب شده و… با موفقیت؛ اعتماد به نفس را افزایش میدهد.
[…] رنج ميبرد و عليرغم کوششهايي انجام گرفته، هنوز مشکلات لاينحل زیادی باقي مانده است. ترک تحصیل نوجوانان زنگ خطری است […]