بدبینی :
قوه خیال پذیرای هر نوع فکری است، بدی و پلشتی هم از همین مجرا وارد میشوند و به افکار رنگ و وسوسه شیطانی میزنند و با تکرار، سبب عملی شدن و به شکل عادت درآمدن افکارمنفی در ذهن میشوند. تا دیر نشده باید به جنگ بدبینیها برویم، آن هم زمانی که در حد طرحی از یک فکر یا گمان هستند، چون اگر به عمل درآیند و ریشه دوانند، به سختی میشود با آنها مبارزه کرد. روانشناسان اعتقاد دارند که هر فکر و اندیشه ای بالقوه ظرفیت تبدیل شدن به عمل را دارد.
برخی از بدگمانیها ریشه در بیماریهای شدید روانی دارند که نیازمند مشاوره و درمان توسط روانشناس و روانپزشک است. ولی در بیشتر موارد بدبینی فرد به واسطه شرطی بودن اوست، یعنی وقتی فردی حرفهای منفی و بدبینیهای خود را به دیگران میگوید، آنها هم در جواب او را تایید میکنند، یا با لبخند موجب تشویق و تقویتاش میشوند، در نتیجه شخص بدبین؛ ناخودآگاه نسبت به دیدگاهش مُصرتر شده، به گونهای که حتا از ارایه نظرات منفی و بدبینانهاش لذت میبرد.
«آدمهای منفی و بدبین هیچوقت نیمه پُر لیوان را نمیبینند، فقط نیمه خالی را میبینند، اگر هم لیوان کاملا پُر باشد. نگران هستند که نکند کسی آن را خالی کند» (پیتر ویلیامز)
عوامل بدبینی همواره در اطراف ما وجود دارند همه بهطور روزمره با آنها مواجه میشوند. ولی افراد خوشبین بهواسطه زمینه مثبت اندیشی که دارند چندان تحت تاثیر عناصر تخریبی بدبینی قرار نمیگیرند. البته بدبینی شاید بتواند پشتیبان برخی واقعیاتی باشد که ما به آنها نیاز داریم، زیرا در بیشتر صحنههای زندگی خوشبینی امر تضمین شدهای نیست، گاهی امکان دارد با شکستی غیرقابل برگشت روبرو شویم، که عینک خوشبینی تنها باعث تسکین موقتی ما میشود و چیزی را تغییر نمیدهد. ولی درکل باید گفت؛ منظور بدبینی عام است، نه موارد خاص. یعنی فرد تا جایی پیش میرود که به هر چه نگاه کند، یا هر اتفاقی که در زندگیاش بیفتد، فقط نکتههای منفی، یا نقاط ضعف را ببیند، و هر رویداد و موضوعی را در ذهن خود جریانی غلط و زشت ترسیم و تصور کند.
بدبینی عام تعبیری نادرست از رفتار دیگران هم هست
اگر فرد احساس کند آن چه میبیند با چیزی که در پشت صحنه وجود دارد تفاوت دارد، قطعا این رفتار از مثبتاندیشی نشات نمیگیرد. گاهی انسان بدی میکند اما اگر درونش خوبی باشد، بدبینی تلقی نمیشود. کسانی که به بدبینی دچار هستند یک اتفاق بد را به همه چیز تعمیم میدهند. این تعمیم ممکن است در همه امور زندگی یا تنها در مورد موضوعی خاص باشد.
«یکی از عللی که میتواند باعث بدبینی در افراد شود، عوامل ژنتیک میباشد، در این حالت تغییرات و فعل و انفعالات شیمیایی مغز موجب ایجاد، گسترش و تثبیت باورهای بدبینانه در شخص میگردد. عامل وراثت در پدید آمدن این تغییرات نقش بسیار مهمی دارد. در یک خانواده که والدین آن به طور وراثتی مبتلا به بدبینی هستند، اگر نگرش اطرافیانِ کودکی که در این محیط پرورش مییابد مورد ارزیابی و بررسی و اصلاح قرار نگیرد، با توجه به عامل توارث و محیط متشنج و بیمارگونه، شرایط برای بروز بدبینی بسیار مهیاست و فرزند یا فرزندان خانواده به آن (بدبینی) مبتلا خواهند شد. اجتماع و دیگر بیماریها و یا حتا فرهنگ هم میتواند باعث بدبینی در افراد شود» (شادمانی درونی- مارتین سلیگمن- ترجمه تبریزی، کریمی- نشر بهارسبز)
در اجتماع آدمهایی وجود دارند که به واسطه شغل، فشارهای مالی، اضطراب یا عدم اعتماد به نفس دچار بدبینی میشوند. فرد بدبین خیال میکند که اطرافیان برای او ارزش قایل نیستند، از اینرو به کسی اعتماد ندارد. او درحالی که به شدت محتاج توجه اطرافیان میباشد، وقتی اطرافیان به او محبت میکنند، آن را پس زده و مهر و محبت آنان را به پای ریاکاری میگذارد، در حقیقت یکی از ویژگیهای این افراد، انزوای عاطفی است. افراد بدبین دارای ویژگیهایی چون: عدم بخشش و فراموش کردن، گرفتاری در رابطه با محل کار، احساس استثمار شدن و… نیز هستند.
افراد بدبین اغلب قبول نمیکنند که بدبین هستند و افکار و استدلالشان اشتباه است، اما برخی از بدبینها که بهوضعیت خود واقفاند، اگر در مراحل اولیه بدبینی باشند بهدنبال راههایی برای درمان بدبینی خود میگردند، معمولا به آنها توصیه میشود به مثبتاندیشی و دوری از افکارمنفی روی آورند و در صورت لزوم برای مشاوره به روانشناس مراجعه کنند.
البته ما با دو گروه افراد بدبین مواجه هستیم؛ یکی افرادی که ممکن است در طول زندگی دچار بدبینی شوند. گروه دوم افرادی که بدبینی شان غیرقابل مهار است و همواره در ترس به سر میبرند و به همین دلیل دچار حالت توهم یا نوعی پارانویید میباشند. فرد بدبین به نکات منفی بسیار توجه دارد و نقطه ضعفهای ناچیز را به خوبی میبیند. همیشه دارای عدم اطمینان است و خودش را از همه چیز مبرا میداند و گاهی هم ممکن است همراه با خود شیفتگی باشد.
تعصب در روانشناسی به معنای فکر غیرمنطقی است که با موقعیت متناسب نیست اما بدبینی به معنای آن است که: «من میترسم اتفاق ناگواری بیفتد ولی دلیلی منطقی هم برای آن ندارم». البته فرد بدبین هیچوقت خودش را با تعصب توجیه نمیکند بلکه دیگران را بدبین و متعصب مینامد. بدبینی و منفینگری با اثر بدی که روی خود شخص و اطرافیانش میگذارد، زندگی را در کام انسان تلخ و غیرقابل تحمل میکند.
[…] درکل باید گفت؛ منظور بدبینی عام است، نه موارد خاص. یعنی فرد تا جایی پیش میرود که به هر […]