به طور قطع نظام باورهای انسان های موفق و خوشبخت در مقایسه با انسان های شکست خورده و نگون بخت تفاوت زیادی دارد. بحث کتب آسمانی درباره تاثیر نیروی ایمان و باور انسان است.
میتوانیم آدمی خرافاتی، در بند محدودیت ها، متعصب، بدگمان، منفی نگر باشیم، یا روشن بین، مثبت اندیش و… چه ورزشکار یا یک هنرمند، دانشمند یا تاجر و… تنها با نیروی ایمان میتوان با جسارت به سوی اهداف بلند پروازانه رفت.
باور و ایمان برای رسیدن به هدف (چه آرامش، چه موفقیت در هر زمینه ای) به ما انگیزه میدهد. مثل سوخت و نیروی محرکه یک موشک که آن را به جلو میراند. در حقیقت با نیروی باور و ایمان قادر به ایجاد تغییر خواهیم بود و هیچ مُصیبتی بر ای مان محدودیت ایجاد نمیکند.
با نیروی ایمان هر سد، یا مشکل و گرفتاری را با روی باز می پذیریم و بر این عقیده ایم که تنها مرگ راه حل ندارد. با داشتن ایمان و باور به خود و راهی که در پیش می گیریم به این نتیجه میرسیم که ارتباطی منسجم و منطقی بین ذهن و جسم وجود دارد.
در زندگی همه ما کم و بیش فجایع و مشقت هایی رخ میدهد، به بیانی روشن تر روزگار با هیچکس سر سازگاری ندارد، در چنین اوضاعی است که ایمان، باور، صبر، مدارا، مقاومت و پایبندی به ارزش ها، چهره واقعی خودشان را نشان میدهند.
همه چیز از باور انسان نشات میگیرد
برخی انسان ها چنین تجاربی را فرصتی برای تعالی و بهتر شدن میدانند، ولی بعضی دیگر خود را نابود میکنند و در برابر مصایب، شیرازه روح و روان شان از هم میپاشد.
به راستی چه عواملی باعث میشود عده ای طاقت مشقات و سختی ها را داشته باشند و عده ای دیگر در برابرشان به زانو درآیند؟ چرا عده ای باوجود تمام ناملایمات زندگی همواره در شادی و نشاط به سر میبرند و برخی اوقاتشان تلخ است و زندگیشان سرشار از ناامیدی، خشم و افسردگی.