خانواده

سواد تفاهم

سواد تفاهم - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

سواد تفاهم

از ابتدای تاریخ مدنیت، خانواده هسته اولیه هر جامعه‌ای به‌حساب می‌آید. گرچه در‌گذر زمان و با تغییرات حاصله از پیشرفت تکنولوژی مناسبات خانوادگی دستخوش تغییراتی اساسی گردید، ولی کانون خانواده همچنان نقش موثر و زیربنایی خود را در تربیت انسان و شکل‌گیری ساختار روانی او حفظ کرده است.

هر جامعه‌ای برای ادامه روند تولید نسل و تربیت درست و اصولی انسان (چه زن، چه مرد) نیاز به تشکیل خانواده‌هایی با استحکام روانی سالم دارد. یعنی زن و مردی که در کنار هم بتوانند احساسات و خلاهای روحی یکدیگر را پر کرده، نواقص روانی همدیگر را تکمیل و تکیه‌گاه و حامی هم باشند، تا بتوانند در محیطی آرام و با امنیت روانی، نسل‌های آینده را تربیت و پرورش دهند.

اگر زن و مردی که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند و یا به‌تازگی ازدواج کرده‌اند، روابط متقابلِ هموار، مطلوب و معقولی نداشته باشند و نیازهای احساسی، عاطفی و روانی هم را تامین نکنند و به چالش‌های خود و طرف مقابل توجه ننمایند، قدر مسلم بستر مناسب رشد و تربیت فرزندان نیز فراهم نخواهد بود.

باغبانی که قصد تکثیر و پرورش گل را دارد، باید خاک مناسب، محل مناسب، هوای مناسب و روش درست کاشت و داشت گیاه را بلد باشد. یعنی در اثر تمرین و تکرار و آموزش یاد گرفته باشد که چگونه گل‌هایی زیبا بپروراند. به همین شکل یک زن و مرد هم باید زمینه مناسب و لازم تربیت و پرورش فرزندان را فراهم سازند. این مهم، مادامی که زن و شوهر روابطی منطقی بر پایه احترام متقابل، مهر و محبت و گذشت نداشته باشند، میسر نخواهد شد.

احترام متقابل

زوجی که به هم احترام نمی‌گذارند و از ابزار سلطه‌جویی و زورگویی برای استبداد رای خود بهره می‌برند، در‌حقیقت امر فضای سالم و لازم برای تربیت و پرورش نسل‌های آینده را تخریب و ویران می‌سازند. وجود عناصر منفی و تخریبی در روابط زن و مرد احساس امنیت روانی را از آنان سلب می‌کند، و هنگامی که انسان احسای ناامنی کند بخش اعظمی از انرژی روانی او صرف کسب و احیاء امنیت روانی، به طرق مختلف می‌گردد.

وقتی زن و مرد، هنگام گفتگو، با کلام یکدیگر حمله می‌کنند، وقتی مرد همسرش را تحقیر می‌کند،وقتی زن همسرش را با دیگران مقایسه می‌کند، وقتی مرد با قلدری و استبداد زورگویی می‌کند، وقتی زن با اوقات تلخی قهر و بغض می‌کند، وقتی مرد به احساسات و عواطف زن بی‌توجهی می‌کند، وقتی زن با انواع شیوه‌های زنانه به مرد سلطه‌جویی می‌کند، وقتی یکی از دو طرف بدبین است و سوءظن دارد و مدام طرف دیگر را بازخواست می‌کند، وقتی فساد خیانت در روابط زناشویی راه پبدا می‌کند و… ده‌ها جلوه دیگر از رفتارهای نادرست و تخریبی، همه این‌ها، به مرور زمان، توان بالقوه زن و مرد را در سمت و سویی اشتباه به فعل می‌رساند، و عملا کارمایه درونی‌شان زائل و باطل می‌شود.

در هوای طوفانی نمی‌توان در دریا قایقرانی و حتی شنا کرد. اگر فضای خانواده طوفانی و بد باشد، قطعا فرزندانی که رشد می‌یابند، با کاستی‌ها و خلل‌های روانی و رفتاری زیادی بار می‌یابند. درحقیقت نمی‌توان از کشتزاری که با آب آلوده و ناسالم تغذیه می‌شود انتظار برداشت سالم و با کیفیت داشت.

مهارت اجتماعی

همان‌طور که افراد جامعه لباس پوشیدن، غذا خوردن، امور مالی خود را مدیریت می‌کنند، در مبادی فرهنگ ترافیک، آپارتمان‌نشینی و… دیگر فرآیندهای مدرن بشری دارای مهارت شده‌اند، و یا در حال ارتقاء سطح آگاهی‌های خود در این زمینه‌اند، در ارتباط با ذهن و رفتار فردی نیز باید آموزش ببینند و مهارت لازم را کسب نمایند تا توانایی مدیریت ذهن و رفتار را نیز به‌دست آورند. به‌ویژه در کانون خانواده و نحوه ارتباط زن و شوهر، در همه ابعاد.

بسیاری از جوانان دارای تحصیلات عالی هستند و در بیشتر امور نوظهور اجتماعی اطلاعات کافی دارند، ولی اغلب از کمبود سواد عاطفی، سواد اجتماعی، سواد جنسی و… رنج می‌برند، که معمولا در نحوه‌ی رفتار و برخوردهای اجتماعی‌شان، به‌خصوص در روابط زناشویی به‌شکلی غیر‌معقول و حاد جلوه می‌یابد.

اگر دختر و پسر جوان به اصول و مبانی ارتباط متقابل و رفتارهای تبادلی دوسویه با همسرشان واقف باشند و به‌وسیله آموزش در این زمینه مهارت‌های لازم را کسب کرده باشند، به‌طور مسلم گامی مهم و اساسی در جهت اصلاح ریشه‌ای ساختارهای جامعه برداشته خواهد شد.

برخی از پژوهشگران معتقدند به‌جای آموختن نه چندان ضروری درکتاب‌های دبستان باید مفاهیم کاربردی اجتماعی در همه ابعاد را به کودکان آموزش داد. مفاهیمی همچون؛ پس‌انداز، سخت کوشی، درستکاری، مهرورزی، احترام، گذشت، عدم قضاوت، مسئولیت‌پذیری، کاروتلاش، کارگروهی و… در هر فرآیند و موضوع اجتماعی آموزش و تعلیم بر هر کار دیگری الویت دارد. از‌این‌رو برای حل بسیاری از مشکلات خانوادگی و زناشویی در‌آینده از همین امروز آموزش به فرزندان را آغاز کنیم.

 

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید