اجتماعی

شکایت کردن و غر زدن

شکایت کردن و غر زدن - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

شکایت کردن و غر زدن

اکثر ما، افرادی که مدام از زمین و زمان شکایت می­کنند را دیده­‌ایم. شکایت کردن و غر زدن یک رفتار منفی است که بیش از همه خود شخص را آزار می­دهد. هرچه بیشتر از اوضاع اطراف شکایت کنیم، در واقع انرژی بیشتری برای جذب آنچه که در مورد آن غر می­زدیم، در ما ایجاد می­شود. شاید مهم­ترین گام در ترک عادت ناپسند «شکایت کردن و غر زدن»، از بین بردن این رفتار در شخصیت­مان باشد. افرادی با این خصوصیات، افکار منفی تراوش شده از ذهن­شان را در واقع معادل با شخصیت اخلاقی خودشان فرض می­کنند که یک اشتباه رایج است.

چنین شخصی می­پذیرد که:«می­دانم که مسوول افکارم هستم، اما نمی­دانم چگونه این افکار منفی را از ذهنم دور کرده و مرتباً به آنها فکر نکنم.» این شبیه به حرکت در مسیری مستقیم و به سمتی خاص است. اما در راه موانعی هم وجود دارد. پذیرفتن مسوولیت افکار، کار خوبی است، اما نه به این قیمت که افکار منفی را جزئی از شخصیت خود دانسته و در انتها خود را مقصر بدانیم و همواره احساس بدی داشته باشیم.
افکار منفی که در ذهنم پرسه می­زنند، را تشخیص می­دهم اما این افکار، «مال من نیستند، بلکه با افزایش آگاهی و هوشیاری می‌توانم آنها را با افکار مثبت جایگزین کنم. همه ما توان تغییر افکارمان را داریم اما باید خود را از دام به گردن گرفتن تقصیرات رها کنیم، یعنی افکار منفی گناه یا خطا یا تقصیر جبران ناپذیری نیست که نشود آن را رفع کرد، بدانیم که وقتی افکارمنفی به ذهن ما سرازیر می­شوند، آنها بخشی از شخصیت ما نیستند، اگر چه افکار ما، خود ما نیستند، اما اگر ما این افکار را بارها و بارها تکرار کنیم آنها جزء وسیعی از دهنمان را تصرف می­کنند.

 تصور کنید غذایی که می­خورید چگونه بر بدنتان تاثیر می­گذارد. وعده­ های غذایی روی جسم ما اثر می­گذارند، ازاین­رو اگر ما هر نوع غذایی را بارها و بارها بخوریم، تاثیر عمده­ ای روی جسم مان خواهد گذاشت و بدن مرتبا در پی غذاهای مشابه‌ی خواهد بود. اگر ما مرتبا افکار منفی داشته باشیم (مثل غذایی تکراری) ذهن به آن عادت کرده و به دنبال ورودی­‌های مشابهی می­گردد (افکار منفی). ناخودآگاه ما یاد می­گیریم که در پی اتفاقات منفی باشیم و شخصیت ما کم کم تبدیل به یک جذب کننده رویدادهای منفی می­گردد! چه کنیم؟
فرار از این وضعیت، سخت است چرا که خود ما آن را دایمی کرده‌­ایم ، هر کسی که خود را اسیر افکار منفی کند به خوبی این نکته را می­داند. تجربیات منفی، توقعات منفی را تغذیه می­کند، که خود موجب جذب تجربیات منفی جدید می­شود. در واقع بیشتر کسانی که در این الگو وارد می­شوند هرگز در کل زندگیشان نمیتوانند از آن فرار کنند. چرا که فرار از چنین موقعیتی بسیار سخت است. حتا اگر آنها در مقابل افکار منفی‌­شان توبیخ و سرزنش شوند، به طور ناخودآگاه آن را به وسیله ادامه دادن این افکار جاودانه می­سازند. اگر به خاطر افکار منفی خودتان را سرزنش کنید، در حقیقت به جای شکستن این الگو به سادگی آن را تقویت خواهید کرد.

بیشتر کسانی که در این دام گرفتار می­شوند تا وقتی که آگاهی­شان ارتقاء نیابد در این دام اسیر می­مانند، ادامه جنگ با افکار منفی تا وقتی که آن را جزئی از شخصیت­شان بدانند، مشغول جنگی بدون پیروزی اند. در نتیجه، بهترین راه حل، توقف مبارزه و رها کردن افکار است. به جای مقاومت در برابر افکار منفی، حضور این افکار را بپذیرید، این نکته حقیقتاً باعث اثرگذاری در افزایش سطح آگاهی می­شود. شما در واقع می­توانید، یاد بگیرید که افکار منفی را شکار کرده و بر آنها غلبه کنید. می­توانید به افکار منفی اجازه دهید که در ذهن­تان بمانند، اما نباید در کلام و رفتارتان جاری شوند.
راه حل واقعی برای خلاصی از «شکایت کردن مداوم»، قبول مسوولیت است. شما باید به دنیا بگویید که «من مسوولیت همه تجربیاتم را می پذیرم «در زیر مثال­‌هایی در خصوص مفهوم پذیرش مسوولیت آورده‌ام:
۱- اگر من ناراحتم، به خاطر این است که خودم باعث آنم.
۲- اگر مشکلی در دنیا وجود دارد که مرا آزار می­دهد من مسوول از بین بردن آن هستم.
۳-اگر کسی نیازمند است، من مسوول کمک به او هستم.
۴- اگر من چیزی را می­خواهم، مسوول به دست آوردنش خودم هستم.
۵- اگر من افراد خاصی را در زندگیم می­خواهم باید آنها را به سمت خود جذب کنم.
۶- اگر من شرایط کنونی‌ام را دوست ندارم، خودم باید به آن پایان دهم.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید