اجتماعی

نمیشود همه چیز را گردن این و آن انداخت

نمیشود همه چیز را گردن این و آن انداخت-دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

گاهی وقت‌ها فراموش می­کنیم که ظرف درون خود را از آلودگی­ها بزداییم درنتیجه چنين به‌ نظر مي‌رسد كه همه‌ چيز سخت، عذاب‌آور و غیرقابل تحمل است؛ انگار هرچه مشكل و بدبختي دردنيا وجود دارد، متعلق به‌ ماست و هيچ راه‌حلي هم براي­شان پيدا نمي‌شود و با وجودی ­که نمی­دانیم چه­ کسی مقصر است، بازهم گناه همه ‌چيز را به­ گردن اين و آن مي‌اندازيم. در این شرایط معلوم است که ترس، اضطراب و دلتنگي نصيب­مان مي­شود و آخرکار هم راه به ­جايي نمي‌بريم. از یاد می­بریم ما فقط برای کار کردن و متحمل شدن تنش­ها و فرو خوردن خشم خویش که در اثر مسایلی که نمی­توانیم دخالت مستقیمی در جریان­­شان داشته باشیم به­­ دنیا نیامده­ ایم.

نمی­شود همه چیز را گردن این­ و آن انداخت. خیلی از اتفاقات یک تصادف است. اگرها، شانس، سرنوشت، عقل خودمان یا هرچه که بخواهید اسمش را بگذارید. همه چیز تابع شعور ما نیست. نباید برای ناخوشی­ها؛ گرفتاری­ها و احساس نارضایتی کردن از زندگی، آویزان هم­دیگر باشیم يا دیگران را مقصر بدانیم. ما نمی­توانیم خیلی از رویدادها یا وقایع را تغییر دهیم؛ ولی قابلیت انعطاف­ و تحمل شرایط پیش آمده در هر اتفاق ناخواسته را داریم. نمي‌دانيم چه اتفاقات وحشتناكي ممكن است روي دهد. گویی قربانيان درمانده‌اي هستيم كه در دنياي ناعادلانه­، بي‌رحم و سرشار از ظلم و تهي از عشق به­ سر مي‌بريم.

به­ طور معمول ما به ­دنبال تغییر دیگران هستیم و مشکل را در آن­ها و رفتارشان ­می­بینیم؛ اگر این طرز فكر غالب ما باشد، همواره باید نقشه بکشیم که چگونه دیگران را تغییر دهیم؛ در حالی ­که تغییر دادن خودمان به­ مراتب راحت­تر است. اگر از خودمان شروع کنیم شاهد اتفاقات و رویدادهای جالبی خواهیم بود. تغيير، بار رواني دارد؛ تغییر محل کار، محل زندگی، شغل و تغییر اوضاع اقتصادي، کلا هر تغييری ممكن است در ابتدا ما را کمی دچار اضطراب کند، البته تغییرات درونی هم از این امر مستثنا نیستند.

ما بر اساس بسیاری از عادات قَهری و جبری خود زندگی می­کنیم و آسوده­ تريم که آن­ها دست نخورده باقی بمانند؛ در واقع طبق عادات رفتاری­مان در شرایط مشابه، رفتارهای مشابهی انجام می­دهیم. با دستکاری این عادت­ها – که زمینه­ تغییرات رفتاری را فراهم می­کنند – گاهي با احساسات ناخوشایندی هم روبرو می­شویم. در بسیاری از مواقع تغییر سبک زندگی، ما را از ابتلا به بسیاری از بیماری­ها و مشکلات روان­شناختی مصون می­دارد. در نظر بگيريد شخصی که شيوه­ های مهار خشم، حل مشكلات روابط بین افراد، نفوذ كلام مؤثر و رفتار برگرفته از اعتماد به نفس را آموخته و آن­ها را به ­کار می­برد، نسبت به­ کسی­ که از این توانایی­ها برخوردار نیست تا چه­ اندازه قدرتمندتر و موفق­­تر است.

ولی انسان موجودی اجتماعی است، بیش­تر مردم می­خواهند توسط دیگران مورد پذیرش قرار بگیرند (نه این که تمسخر و سرزنش شوند)، یعنی برای هر چیزی ­که ما را راضی و خوشحال می­کند، باید به نوعی تلاش کنیم. در گذشته­ های خیلی دور(دوران غارنشيني) انسان­ها در گروه­ های مشترک اجتماعی زندگی می­کردند، دیدگاه­ها و علایق مشترکی هم داشتند. اگر کسی می­خواست جان سالم ب­در برد (زنده بماند) به حمایت و کمک دیگر اعضای قبيله نیاز داشت. گروه، وحدت را تشویق و استقلال را سرکوب می­کرد. اگر کسی مطابق با گروه (قبيله) عمل نمی­ کرد طرد می­شد، ازاین­رو هرکسی می­دانست که تایید و پذیرش توسط دیگر اعضاي قبيله (گروه) برای زنده ماندن امری حیاتی ­است.

 

امروزه همه­ چیز متفاوت است، عدم پذیرش توسط دیگران خطر جدی برای زنده ماندن به حساب نمی­آید. ولی هنوز هم ارتباط با دیگران تشویق می­شود و تک­ روی اجتماعی شاید به نوعی باعث ترس برای بعضی­ها باشد، ترس از عدم مقبوليت بین دیگران. با این وجود برای رسیدن به خواسته­ هامان باید دست به تغییر خیلی چیزها از جمله؛ الگوهای ذهنی­ مان بزنیم کاری که افراد موفق پیش از ما انجام داده­ اند.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید