خانواده

قربانیان خشونت خانگی

خشونت
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

قربانیان خشونت خانگی:

خشونت خانگی، واقعیتی آزاردهنده و غیرقابل انکار در دنیای امروز است. محیط خانه که باید پناهگاه امنی باشد تا ساکنانش در آن بیاسایند و خستگی­ ها و رنج­ های ناشی از دشواری­ های محیط بیرون خانه را به فراموشی بسپارند، متاسفانه برای بسیاری از مردم، به جهنمی می­ماند که آتش دشمنی، خشم، خشونت، کینه و انتقام در آن شعله­ ور است. خشونت­ های خانگی مخصوص جامعه یا طبقه خاصی نیست، بلکه همه کشورهای دنیا و طبقات اجتماعی مختلف با آن دست به گریبانند و تغییر و تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر روزه به میزان آن افزوده است.

تعریف خشونت خانگی بنا به فرهنگ حاکم بر ملل مختلف می­تواند متفاوت باشد. بروز خشونت درمیان خانواده ­های ایرانی پدیده ­ای جدید نیست، اما پیچیده ­تر شدن روابط اجتماعی وخانوادگی، سبب شده خشونت چهره­ جدیدی پیدا کند.

پیشگیری از خشونت خانگی یکی از پایه­ های اساسی بهداشت خانواده است

اِعمال خشونت خانگی همیشه نشانه ­های خاصی به ­همراه دارد، که بسته به تعریف خشونت خانگی در فرهنگ­ های مختلف این نشانه ­ها متفاوتند، در بعضی فرهنگ­ ها تحمل افراد نسبت به خشونت بالاتر است، درواقع برای دست­یابی به نشانه­ های خشونت خانگی باید تعریف دقیقی از فرهنگ حاکم بر جامعه مورد نظر داشت تابراساس آن بتوان نشانه­ ها را مشخص نمود.

هر رفتاری که باعث رنجش و آزار افراد شده و در روند رشد شخصیتی­ شان اختلال ایجاد کند خشونت نام می­گیرد، این رفتارها باعث می­شود که افراد احساس رنجش کرده و دچار اختلال­ های رفتاری شوند. اگر این رفتار در محیط خانه و از سوی اعضای خانواده سرزند خشونت خانگی نامیده می­شود.

نوع نگاه و رفتار تحقیر کننده، استفاده دایمی از کلمات توهین­ آمیز، اِعمال محدودیت­ های مالی و حتا بی­ توجهی به فرد (همسر یا هر یک از اعضای خانواده) نیز از جمله نشانه­ های خشونت می­باشد.

در کشور ما هم خشونت کلامی و فیزیکی رایج است و در موارد زیادی نیز باعث عدم پیشرفت فرد در جامعه می­شود؛ با اعمال محدودیت در خانه، که از مصادیق آشکار خشونت خانگی است، شرایطی ایجاد می­گردد که عملا فرد از دست­یابی به موقعیت­ های گوناگون براساس توانمندیش باز می­ماند.

شواهد نشان می­دهد که بیش­تر قربانیان خشونت نسبت به این عمل آگاهی ندارند، یعنی تعداد زیادی از مردم نمی­دانند یا نمی­توانند که نسبت به چنین رفتاری باید عکس­ العمل نشان داد، و در نتیجه سال ­ها در شرایط سخت و با تحمل خشونت خانگی زندگی می­کنند. کودکانی که در محیط­ های خشن خانگی رشد می­کنند؛ می ­آموزند تا در آینده؛ به­ مجرد قرار گرفتن در شرایط استرس، دست به خشونت و پرخاشگری بزنند، این افراد در رویارویی با نخستین مشکلات با بروز همان رفتار خشن درحقیقت سعی دارند تا از خودشان دفاع کنند.

دارا بودن الگوی مناسب در زندگی یکی از نیازهای انسان است. بررسی­ های انجام شده نشان می­دهد که بیشتر کودکان پرخاشگر والدین خشن و زورگویی داشته­ اند،  یعنی نه تنها کودک آن­ها محبت لازم را ندیده بلکه از الگوی پرخاشگری موجود در خانواده نیز تاثیر پذیرفته بوده است.

خانواده ­هایی با اصول دیکتاتوری، معمولا رشد فرزندانشان را محدود می­کنند. در چنین خانواده ­ای یک نفر حاکم بر اعمال و رفتار دیگران است، که غالبا پدر چنین نقشی را دارد اما گاهی اوقات مادر، خواهران و برادران بزرگ­تر نیز با دیکتاتوری رفتار می­کنند.

در این­ خانواده­ ها فرد دیکتاتور تصمیم می­گیرد، هدف تعیین می­کند، راه نشان می­دهد، وظیفه معلوم  می­کند، برنامه می­ریزد و همه باید مطابق میل او رفتار کنند و حق اظهارنظر از آن اوست.

کسانی که در محیط دیکتاتوری پرورش پیدا می­کنند حالت تسلیم و اطاعت در رفتارشان وجود دارد و در مقابل دیگران حالت دشمنی و خصومت به خود می­گیرند و به بچه­ های کم سن و سال­تر از خود صدمه می­رسانند. آنان از به سر بردن با دیگران عاجر هستند، در کارهای گروهی شرکت نمی­کنند و اعتماد به ­نفس ضعیفی دارند و در اغلب کارها با شکست روب­رو می­شوند.

والدین و مربیان که در برابر پرخاشگری و خشونت کودک عصبانی می­شوند با خشونت او را تنبیه می­کنند. از تشدید در چنین مواقعی تنبیه عاملی فزآینده در پرخاشگری است، زیرا علاوه بر این­که سبب خشم و احتمالا پرخاشگری کودک می­شود، شخص تنبیه­ کننده الگوی نامناسبی برای پرخاشگری کودک می­شود. تجربيات دوران كودكي بخش مهمي از شخصيت انسان را شكل مي­دهد. بسياري از ناهنجاري­ هاي رفتاري ريشه در محيط خانوادگی و نوع روابط حاکم بر آن دارد. هر رفتار ناهنجاری اغلب تنها نوعی جلب توجه منفی از سوی کودک است که نگران رابطه­ والدینش است که با ایجاد مشکل سعی می‌کند توجه پدر و مادر را از موضوع اصلی، یعنی اختلافشان، به خود جلب کند.

خشونت در محیط خانواده اثرات بسيار وخيمي روي روحیات و نوع رفتار کودک گذاشته و شخصيت او را در دوران بلوغ شديدا تحت تاثير قرار خواهد داد.

نتيجه تحقيقات روی كساني كه در كودكي شاهد خشونت بين والدين شان بوده ­اند نشان می­دهد كه درصد زیادی از اين افراد در بزرگسالی، رفتار خشونت­ آميز و پرخاشگرانه در رابطه با ديگران از خود بروز داده و مشكلات روحي و رواني، درماندگي، اقدام به خودکشی، اعتیاد در ميان­ شان رايج است. برخلاف باور همگاني محيط خانه مي­تواند بيش از هر مكان ديگري براي كودكان ناامن و خطرناك باشد. شواهد نشان می‌دهند که کودکان گاه در خانه بیش از هرجای دیگری در معرض خشونت قرار می­گیرند. آنان يا به صورت مستقيم قرباني خشونت والدين و نزديكان خود می­شوند و يا به ­طور غيرمستقيم و تنها با مشاهده­ خشونت آسيب روانی مي­بينند.

وجود خشونت لفظي بين والدين در مورد مسایلی که به كودك مربوط می­شود هم مي­تواند حس تشويش و اضطراب و احساس ناامني را در او ایجاد كند. گاه در این‌ موارد كودك خود را عامل اختلاف و عدم توافق و منشأ بروز خشونت بين والدينش می­پندارد، که در این صورت امكان آسيب­ پذيري و احتمال تخریب اعتماد به­ نفس او و حتا افسردگی وجود دارد.

ارزيابي كارشناسان نشان مي­دهد كودكاني كه شاهد خشونت بين والدينشان هستند، بيش از ساير كودكان دچار مشكلات روحي می‌شوند و ميزان بروز پرخاشگري و حتي بزهكاري در آنان بسيار زياد است. در موارد زیاد به  ­طور ناخواسته کودک خود را عامل اختلاف پدر و مادر دانسته و به نوعی احساس گناه می­کند.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید

3 دیدگاه