اجتماعی

روزمان را چگونه میگذرانیم؟

روزمان را چگونه میگذرانیم؟ - دکتر افشین طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

لحظات عمر ما همانند حرکت عقربه­ های ساعت مچی­مان است؟

آیا صبح زود به­ خود می­گوییم: « مگر خروسی حالا چه ­وقت بیدار شدن است»؟یا این­که با شوق از خواب بیدار می­شویم و به استقبال روزي تازه می­رویم؟ آیا زندگی را دوست داریم و سعی می­کنیم که با زيبا­ترین شكلي آن­را بسازیم؟

اگر ما از آن دسته آدم­ها باشیم که از رختخواب به آشپزخانه، بعد سرکار، دوباره به خانه، سپس به آشپزخانه،بعد جلوي تلويزيون و آخر شب هم به رختخواب می­رویم و فردا صبح دوباره روز از نو. این­ کاری که به آن مشغولیم زندگی کردن نیست. چشمان­مان را باید خوب باز کنیم؛ کارهای فراوانی در دنيا منتظر ما هستند.

سوال: ­چقدر از وقت خود را به­ تماشای تلویزیون سپری­ می­کنيد؟

وقت آزاد ما پس از وظايف شغلي، خواب و خوراک و… به ­حدود شش ساعت می­رسد و آمار، حاکی از آن است که بیش­تر مردم در دنیای امروز، هفتاد و پنج درصد وقت آزاد خود را به ­بطالت برابر تلویزیون هدر میدهند؛ یعنی وقت­کشی می­ کنند. خيلي­ها عادت دارند که شب­ها اخبار تلويزيون را نگاه كنند. وقتی ما با انبوهی از هیجانات بی­ معنی روانی خود را بمباران می ­سازیم، چه­ طور انتظار داریم که افکار منفی به ­ذهن ما روی نیاورند. بهترین کار این است که فيلم­ هاي هنري و ارزشمند سينما را تماشا کنیم یا به موسیقی گوش ­دهیم.

واقعاً چه مي‌شود اگر به اخبار تلويزيون نگاه نكنيد؟ (تماشای سریال­ های بی­ محتوا به چه دردي مي­خورد؛ برنامه­های بی­ سروته و هجو کانال­های ماهواره­اي كه دیگر هیچ). صفحه­­ حوادث روزنامه­ را نخوانيد (من خودم معتاد اخبار سياسي روزنامه و وقايع جاري بودم و همه­ تحولات ­سياسي، اجتماعي را دنبال مي‌ كردم؛ به‌ طوري­كه ديگران از من سراغ اوضاع و احوال و اخبار روز را مي‌ گرفتند. يك روز به­ خود آمدم و ديدم چقدر وقتم  بيهوده در اين­ راه تلف ­می شود؛ پس بسادگي همه را قطع كردم؛ نه روزنامه‌ هاي سياسي را خواندم و نه اخبار را پي‌ گيري­ كردم. در كمال تعجب ديدم که چه اندازه وقت اضافه دارم؛ به­ شکلی­ كه توانستم موسيقي گوش­ دهم؛ كتاب‌ هاي نيمه‌ ­تمام را بخوانم و کتاب بنویسم و هيچ اتفاقي نيفتاد و بعد از دو ماه كه از هيچ خبري مطلع نبودم، متوجه شدم که هيچ موج منفي نیز به ذهنم راه ‌نداده‌ام و زندگي‌ ام با نشاط و سرشار از آرامش شده است).

صبح که از خواب بلند می­ شوید، هوشیار و آماده­ ی رویارویی با روزی تازه باشید. به امکاناتی که داريد برای به­ دست ­آوردن یک زندگی شاد و لذت بخش فكر کنيد. افکار شما دنیا را تکان نمی­ دهد، اما مطمئن باشید که حتماً دنیای خودتان را می­سازد.

برخورد بسیاری از مردم با زندگی به ­طور اسفناكي نا امید کننده است؛ آن­ها از خیر همه­ خوشی ­های زندگی ­می­ گذرند و تنها منتظر مي ­مانند گرفتاري و مشکلی سر راه­ شان سبز شود، تا بر عقیده­ بیچاره بودن ­شان مُهر تأیید پر رنگ­تری بزنند.

زمان، قابل خريد و فروش نيست.

باپول، زمان را نمي­توان خريد.

هنر مدیریت زمان جنبه­ ضروری­ دادن به­ کارهای مهم در برنامه­ریزی روزانه است. کارهای مهم از کجا سرچشمه می­گیرند؟ باید گفت که با توجه به­ روحیه، دیدگاه، ارزش­ها و نیازهای درونی هر انسانی متفاوت است؛ این ارزش­ها به­ طور یقین در درون ما وجود دارند فقط باید آن­ها را مورد شناسایی قرار داد.

ما چنان درگیر کارهای روزمره­ خود هستیم که دیگر وقتی برای اندیشیدن پیدا نمی­کنیم؛ آرامش­ خود را فدای آسایش­مان مي­کنیم؛ در حقیقت این خطر وجود دارد که به بیگانگی از خود هم برسیم.

یکی از معضلات گم شدن احساس سعادت انسان امروز، همین «قحطی زمان» است؛ فرصت گپ ­زدن، دور هم نشستن و شام يا ناهار خوردن با يكدیگر را از دست داده­، به ­­نوعي اسیر زمان شده­ایم. در حقیقت زمان کمیاب نشده است، بلکه بیست و چهار ساعت شبانه­ روز همواره در اختیار ما بوده و خواهد بود؛ مسأله ­ای که فرق کرده چگونگی استفاده از زمان است. به­ طور ­حتم برای هرکاری وقت نداريم، ولی برای مهم­ ترین­ برنامه­ ها همیشه وقت­ کافی باید داشته باشیم (قانون­ پارتو). بیشتر افرادی­ که از نداشتن وقت­ كافي شکوه  می­کنند، کارهای مهم و ضروری را قربانی کارهای غير ضروری می ­کنند.

زمان دو ویژگی خاص دارد:

ب­صورت مساوی و یکسان بین همه تقسیم می­شود و دیگر این­که نمی ­توان مثل پول یا طلا آن­را پس­انداز نمود. اگر هرشبانه ­روز از این سرمایه­ بیست و چهار­ ساعته تا ثانیه­ آخر به بهترین شکل استفاده ­نکنیم، نمی­توانیم مانده ­ای برای روز دیگر باقی بگذاریم.

متأسفانه اغلب انسان­ها به­ زمان، بهای کمی مي­دهند و ارزش واقعی ­اش را آن­طور که باید و شاید درک نمی­کنند. اگر کسی به ­اموال ما دستبرد بزند، حساسیت بسیار تندی از خود نشان خواهیم­ داد، اما بیشتر مواقع به دیگران اجازه می­دهیم که وقت و زمان ما را با مسایل غیرمهم و غیرضروری تلف کنند و اغلب خود نیز با آن­ها هم­ دست میشویم.

هرلحظه، گنج بزرگي­ست؛ پس گنج­تان را مفت و بیهوده از دست ندهيد. بدانید که زمان، منتظر هيچ­كس نمي­ ماند.

((صبح زود پيش از طلوع خورشيد، مرد ماهيگيري به كنار درياچه رسيد. در ساحل به كيسه­ اي پر از سنگ برخورد؛ همان­گونه كه مشغول كار بود و به آرزوهايش مي­انديشيد، سنگ­هاي كيسه را يكي­ يكي به داخل آب پرتاب مي­كرد. خورشيد به آرامي بالا مي­آمد. تا اين­وقت، تمام سنگ­ها به­ جز يكي را در درياچه پرتاب كرده بود، در نور خورشيد به آن سنگ كف دستش نگاه كرد. نفس ­اش بند آمد. يك قطعه الماس در دست داشت، او يك كيسه از اين الماس­ها را به آب انداخته بود. فرياد كشيد و گريست. اما باز هم خوش شانس بود؛ چون هنوز يك تكه الماس باقي مانده بود)).

ما مردم عموماً اين­قدر خوش­ شانس نيستيم، تمام زندگي­مان طي مي­شود و خورشيد هرگز طلوع نمي­كند و تمام الماس­هاي عمرمان را پرتاب کرده و پنداشته­ ايم که قلوه سنگ بوده­ اند.

زندگي، گنجينه­ اي گران­قيمت است، ولي ما تلف­ اش مي­كنيم و قبل از آن­كه بدانيم چيست، آن­را هدر داده ­ايم.

 

بر زمان حال تمرکز کن، نه دیروز نه فردا

 

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید