روانشناسی

دلشوره­‌

دلشوره - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

مدام دلشوره­‌هایی به ­ما حمله­ ور می­شوند، انگار منتظریم دنیا سرمان کلاه بگذارد یا در دام‌هایی بیفتیم که روزگار برای­مان پهن می­کند. گویا عادت نداریم اوضاع خوب پیش برود، و همیشه باید دلواپس باشیم تا اتفاق ناگواری رخ دهد، یا رازی هولناک بر ملا شود یا خبر بدی برسد، یا بلایی از آسمان نازل شود.

یادم می‌آید آن­ روزها هنگام رانندگی پسرم که دو – سه سال داشت با ذوق و شوق خودش را به آغوشم می­کشاند، و سر و صداکنان فرمان را می‌چرخاند. دسته­ راهنما را تکان می­داد، بوق می­زد و یک دنیا شادی به دل من می­ریخت و بعد ناگهان ساکت می­شد و به خوابی عمیق فرو می­رفت. امروز که او مرد جوانی است؛ نگرانی­‌های بی­‌حاصلی دارد که از پاسخ به بسیاری از آن‌ها عاجز است.

اغلب ما دنیای سرشار از شادی کودکانه­‌مان را سر راه بزرگ شدن­؛ تکه­ تکه از پنجره­ قطار زندگی بیرون می­‌اندازیم، و در بزرگسالی نمی­دانیم چرا شب‌ها خواب­مان نمی‌برد، چرا خسته­‌ایم، چرا دل­زده­‌ایم، چرا حوصله­ نداریم، چرا خنده­‌مان نمی­گیرد، چرا منقبض­‌ایم و… بعد سر پارک ماشین با همسایه­‌مان دعوا می­کنیم.

 هرچه در زندگی بیش­تر جلو می­رویم، ممکن است در تعقیب رویاهای­مان؛ احساس ناامنی، ترس، دلشوره­‌، شک و عدم اعتماد به­ نفس و حتا شكست بکنیم. اگر به درستی با این احساسات منفی و موانع برخورد نکنیم (از آن‌ها رد نشویم) و یا کنار نیاییم (تعامل نکنیم)، امکان دارد توانایی بالقوه و واقعی خود را نشناسیم و ناخودآگاه به عقب کشیده شویم و در زندگی روزمره دچار بحران­‌های روحی، اضطراب و یا اختلال رفتاری گردیم.

برای شناختن توانایی­‌های بالقوه­ ذهن باید به­ اندازه­ کافی بر افکار  منفی، دلشوره­‌ و محدود کننده و مخرب غالب شویم. افکار و احساسات منفی و ناخوشایند، تا حدی طبیعی هستند، ولی با برنامه­‌ریزی صحیح، می­توان آن‌ها را به نیروی مثبتی که قدرت و استعدادهای ما را پرورش و رشد ­دهند، تبدیل کرد. با پرورش و بعد از آن داشتن ذهنی قوی بر موانع و مشکلات غلبه خواهیم کرد.

زندگی، رویایی شیرین و دلچسب مثل قصه­‌های هزار و یک شب نیست، بلکه واقعیات دم از حکایتی دیگر دارد. هر روز دیواری تازه در برابرمان ظاهر می­شود، یا برای رسیدن به خواسته­ قلبی یا حتا آرامشی نسبی باید سدی را بشکنیم، انگار این رسم روزگار شده است.

اگر چه زندگی یک ودیعه­ الهی است، ولی حفظ و نگهداری آن نیازمند ذکاوت و تلاش شبانه­ روزی است، نمی­توان دست روی دست گذاشت و انتظار داشت چرخ سنگین زندگی به ­سادگی و خود به­ خود بر وفق مراد ما بچرخد. هرچه دنیا و روابط انسان­‌ها پیچیده­‌تر شده، ارابه­ زندگی نیز از جاده­‌ای سنگلاخ­تر و پُر فراز و نشیب­‌تر باید عبور کند، که نیاز به حوصله و قدرت زیاد و تدبیر و هوشیاری دارد.

یک طرف دره‌ای عمیق است، سمتی دیگر صخره‌ای بلند، راه هم ناهمواره، ارابه‌ران زندگی ما هستیم، که جز با صبر و درایت نمی­توانیم از این راه به سلامت عبور کنیم. قطعا و حتما روزی به جاده­‌ای صاف­تر و هموار­تر خواهیم رسید، به ­دشتی فراخ، اما در دشت هموار و صاف هم ممکن است خطراتی ناشناخته در کمین باشند، شاید رودی پرآب و پرخروش، شاید کویری خشک، شاید طوفان و رعد و برق و شاید آفتابی سوزان و…

اگر سرگذشت آدم‌های موفق، بزرگ، مشهور و… را مطالعه کنیم. متوجه می­شویم که آنان چه­ قدر زحمت کشیده‌اند، با چه سختی‌ها و مشکلاتی دست و پنجه نرم کرده­‌اند، که حتا تصورش هم برای ما دشوار می­باشد. مهم تحمل و بردباری و مدارا با همه چیز است حتا دلشوره­‌، ازاین­ رو نیازمندیم تا نظام باورهای خود را گسترش دهیم.

تفاوت اساسی میان افرادی که به ­نتایج مثبت دست می­یابند و کسانی­ که به چنین نتایجی نمی­­رسند در همین الگوهای منطقی و منسجم ذهنی (باورها)، یا دست به­ کار شدن و پا گذاشتن در راه تعالی است، راهی که در اختیار همگان هست.

ولی مهم توانایی آزادسازی نیروی جادویی درونی خود می­باشد. مهم این است که یاد بگیریم چگونه از قدرت ذهن­مان از نیرو و ظرفیت بالقوه­‌ای که در وجودمان داریم، از  همت­‌مان، از انرژی (کارمایه) و پتانسیل دست نخورده­ حیاتی خودمان در جهت علایق، خواسته­‌ها و آرزوهامان استفاده کرده و برآیند آن­‌ها را در سمت و سویی منطقی و صحیح آزاد سازیم. مثل کاری که بسیاری از افراد موفق و بزرگ و نامدار تاریخ کرده­‌اند.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید