روانشناسی

اسیر زمان

اسیر زمان - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

اسیر زمان :

همه­ برنامه­‌ریزی ذهن بر بنیان افکار است، يعني برای نظم دادن به فضای ذهن و اصلاح آن ابتدا باید عنان افکار را به­‌دست بگیریم. تمرین مراقبه هر اندازه که باشد برای­مان مفید و موثر است. مراقبه، به ذهن تمرکز می­دهد. مراقبه، ذهن را برای رسيدن به چیزی ­که مي­خواهيم، تربیت می­کند. اگر ذهن آشفته و پريشان باشد، برخلاف ميل‌مان کار خواهد کرد، ولی وقتی برای انجام كاري، آن موضوع را در ذهن خود بارها تصويرسازي كرده باشيم، انرژي مثبت ذهن غالبا به ما پاسخ داده و راه درست را پیدا خواهيم کرد.

وقتي درباره­ چیزی فکر می­کنیم، فقط می­توانیم قدم بعدی را ببینیم، و با آن پیش برويم، در این حالت نباید تامل کنیم، چون افکار منفی بیش­تری وارد ذهن­ مي­شود، به خاطر کم کردن از خطر همیشه در کمین افکار منفی، باید کاری کرد. بیش­تر بدبختی زندگی آدم­‌ها به ­خاطر منفی­‌گرایی و منفی­‌بافی است. همیشه جنگ سهمگینی بین تفکرات مثبت و منفی ما وجود داشته و دارد که متاسفانه اکثر اوقات نیز نیروهای منفی پیروز و در ذهن حکمفرما می­شوند. گاهی اوقات وقتی به خودمان می‌آییم، متوجه می‌شویم نه تنها نتوانسته‌ایم جلوی افکار منفی را بگیریم، بلکه آن‌ها موفق شده‌­اند همه­ زندگی ما را تسخیر کنند.

طبع انسان افکار منفی را زودتر و راحت‌تر از افکار مثبت جذب می­کند. انسان همواره در هراس از آینده و غم و افسوس گذشته است و از لحظه­ زنده و پویای اکنون غافل می­‌ماند و نیروی درونی خود را بیهوده از دست می­دهد.

حضرت علی(ع) می­فرمایند: «زندگی بین­ العدمین است»

گفته­ فوق به معنای متعلق و اسیر زمان گذشته و آینده نبودن است. باید دانست:

رنج و اندوه و نگرانی:

 ۱- با گذشته و آینده

 ۲- با ارزیابی رویدادها و ارزش‌ها

 معنا پیدا می­کنند. ما با مقایسه­ اوضاع گذشته­ خودمان و پیش­ بینی شرایط احتمالی آینده دچار غم و غصه یا دلواپسی و نگرانی می­شویم. اگر کسی یاد بگیرد ذهنِ از هم گسیخته‌­اش را (که گویی کار آن مقایسه دایم وضعیت‌ها و شرایط و مفاهیم و امور اغلب وقوع نیافته یا تمام شده باهم است) زیر سلطه­ خود درآورد، دیگر دچار اندوه و نگرانی نخواهد شد؟ بیش­تر ما آدم‌ها چون ذهنی تربیت نشده داریم؛ دنیای واقعی را خارج از وجود خویش می­دانیم و زندگی را تماس داشتن با واقعیت‌های بیرونی که پیرامون­مان را احاطه کرده محسوب می­کنیم­، آن‌هم از طریق تماس‌های جسمی.

«جهان هستی در حقیقت جای دیگری نیست و همیشه این­جا و اکنون بوده و با مکاشفه­ «این­جا و اکنون» آن هم در وجود خویش می­توانیم دنیا را بشناسیم و زندگی را درک کنیم. اگر دنیای درون خود را کاوش نکنیم، به واقعیت هستی نیز پی نخواهیم برد» (هنر زندگی- ویلیام هارت – ترجمه­سیما ره­ شناس).

همه­ به­ دنبال آرامش‌اند. همه می­خواهند زندگی شاد و آرامی داشته باشند و آن را حق خود می­دانند. ولی با این وصف بسیاری از ما نمی­توانیم به شادمانی واقعی دست پیدا کنیم، گرچه تلاش بسیاری برای به چنگ آوردنش، می‌نماییم، ولی رد پای نارضایتی در جای­ جای زندگی ما وجود دارد و بارها، آن ­­را و آشفتگی و عصبانیت و رنج را به فراوانی تجربه کرده­‌ایم. گویی این‌ها ساده‌­تر در دسترس­‌مان قرار می­گیرند. انگار آلوده شدن فضای پیرامون زندگی هرکدام از ما به عناصر غم و اندوه و پریشانی فراهم‌تر و آسان­تر است تا مهیا شدن محیط زندگی‌مان به شادی و نشاط و بالندگی.

در اصل مشکل اساسی این است که ماهیت هر یک از رویدادهای فوق و روند چون و چرای آن‌ها ناشی از بی‌خبری ماست. برای رهایی واقعی از بدبختی‌ها و رنج‌ها باید به بصیرت درونی رسید. باید راهی را پیدا کرد تا به واقعیت ماهیت وجودی خودمان که به رهایی از کشمکش‌های ذهنی می‌­انجامد، دست­ یابیم. همه چیز (چه خوب، چه بد) ریشه در درون ما (در ذهن) دارد.

موضوع این است: آن­گونه که انسان­‌ها در روند رشد اجتماعی و بزرگ شدن طبیعی، تربیت و آموزش می­بینند، ذهن‌شان تعلیم نمی‌یابد. از این جهت بیش­تر ارزیابی‌ها و قضاوت‌هایی که در ذهن صورت می­گیرد به نوعی خام و نپخته و نسجیده است. دنیای امروز که مهد پیشرفت و گسترش می­باشد، نیازمند آموزش در تمام زمینه‌ها است، حتا در چگونگی استفاده از نیروی بی‌­انتهای ذهن، نباید موضوع آموزش را فراموش کرد در غیراین صورت، انتظار زیادی نمی­توانیم داشته باشیم.

روش‌های گوناگون: ذن- مراقبه- مانترا- ویپاسانا- کارما – دامما- وامثالهم که شیوه‌های شرقی تربیت و تعلیم ذهن و تسلط پیدا کردن بر آن هستند، روش‌های آموزشی خوبي برای پالایش و پاک کردن ذهن از افکار مزاحم بوده و در دنیای امروز جای خود را باز کرده‌اند. به خصوص از طریق هنرهای رزمی و تا حدی هم یوگا. البته تمام روش‌­های فوق باوجود کارکردهای مفید و مثبتی که دارند بازهم وقتی بحث دین و ایمان مذهبی و اُنس با معبود به میان می­‌آید رنگ می­‌بازند.

­

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید